یک فنجان دوست داشتن، مهمان من ..

ساخت وبلاگ

در دنیا هیچ آدم زشتی وجود ندارد. فقط آدم هایی وجود دارند که بلد نیستند با چه روشی و چگونه، زیبایی ظاهری ِ خود را نشان دهند.

والسلام !

یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .....
ما را در سایت یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bpary-afsay6 بازدید : 44 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 20:55

اگر  سیاست مدار بودم، شاید درآمد تمام مشاغل کشورم را برابر می کردم. شاید اسمش را هم می گذاشتم نهضت درآمد های برابر و آن قدر تلاش می کردم تا موفق شوم. این گونه هر کسی دنبال علایق قلبی خودش می رود، نه که پول علایق را تعیین کند. معیار کلاس و پرستیژ یک شغل، نمی شود میزان درآمد ماهیانه اش. کسی از بردن اسم شغل و گفتن درآمد ماهیانه اش خجالت نمی کشد. دختر ها، پسرهای کم درآمد را تف سر بالا نمی دانند و پسرها ازدواج را معامله ی تجاری از سوی دختر نمی بینند. پولدارها کم تر از در آمد شغلشان اعتماد به نفس می گیرند و ندار ها کم تر شرمنده می شوند. حال همه بهتر می شود، چشم و هم چشمی کمتر می شود، آدم ها همانی می شوند که خودشان می خواهند نه آنچه که ارباب جدیدشان "پول" بخواهد... یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .....
ما را در سایت یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bpary-afsay6 بازدید : 41 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 20:55

هر روز کنار پنجره ی چشم انتظاری نشستم و چشم های منتظرم را دوختم به راه که برگردد و بگوید دوستت دارم. تمام روز ها، رو سیاه شدند و شب های سرد رسیدند، اما نیامد و چیزی نگفت. تمام شب ها را در خیال فردایی روشن و شیرین گذراندم؛ اما شب های سرد و سیاه از آن همه انتظار شرمسار شدند و رنگ از رخسار باختند، باز هم نیامد و چیزی نگفت. تمام ساعت ها و دقایق را لحظه به لحظه پشت سر گذاشتم و به خودم آرامش را بدهکار شدم، اما باز نیامد و چیزی نگفت. حالا من پشت پنجره ام! روز رو سیاه شد و شب شرمسار. ساعت ها بدهکارم شدند و دل ِ تنگم بی قرار ... این بار اما، این پنجره لعنتی را خواهم بست ... یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .....
ما را در سایت یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bpary-afsay6 بازدید : 31 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 20:55

اولین باری که حرف از گرفتنش شد، مادر چشم غره ای نثارم کرد و حساب کار را دستم داد. دوستی گفت هر که گرفت جوان مرگ شد. دیگری گفت نگیری بهتر است. یکی هم آمد گفت کار جسورانه ای است و این خودم بودم که با خودم می گفتم کاری است که باید بشود! یکی دو سالی طول کشید تا اصلی ترین سامانه اش را پیدا کنم و اسمم را واردش کنم، حالا پیدایش کردم و ثبت نام هم کردم و کارت اهدای عضوم هم در دستم است. وقتی کارت را نشان مادر دادم باز هم چشم غره ای داد و قهر کرد، دوباره دوستی گفت کار بدی کردی، و یکی هم پیدا شد که بگوید کار فوق العاده ای است. و باز هم خودم بودم که می گفتم کاری است که باید بشود! قطعا با ارزش ترین موهبت دنیا، سلامتی است. وقتی که مغز می میرد و سلامتی دیگر مفهوم خودش را از دست می دهد، چه چیز بهتر از این که یکی از اعضای بدن من بشود سلامتی کسی که لبخند از لب هایش ربوده شده است؟! پ.ن: نه کار وحشتناکی است، نه از آن کار هاست که با انجامش مُهر روشن فکری بخورد تنگ اسممان؛ اما کاری است که بهتر است بشود، برای آدم هایی که نیاز به اعضایی دارند که به راحتی در خاک می پوسند. سامانه ی ثبت نام اهدای عضو: کلیک یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .....
ما را در سایت یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bpary-afsay6 بازدید : 42 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 20:55

این روز ها به طرز عجیبی فکر می کنم که زندگی ِ آدمی، تکرار مکررات است. این که زندگی از یک جایی به بعد دیگر نمی رود، ادامه پیدا نمی کند، دیگر چیز های جدید درونش رخ نمی دهد، فقط اتفاق های نخ نمای گذشته لباس نو تنشان می کنند و دوباره و دوباره تکرار می شوند. این که انگار تو یک جا ایستاده ای و زندگی نامهربانانه می چرخد و می چرخد و می چرخد و ته تمام این چرخیدن ها، سرگیجه ی تهوع آوری است که از زندگی می گیری! چند روزی است حس می کنم آن سر ِ تیز پرگار شده ام! دقیقا همان جایی ایستاده ام که چند ماه پیش بودم. همان جایی که پسری دلش را با من قسمت کرد و خط کشیدم روی دلش! همان جا که او رفت و در شهر دیگری تنها ماند، تا روز هایش را مردانه تر سپری کند. این بار هم همان جا ایستاده ام! انگار فقط آدم های این بازی تغییر کرده اند. پسری دوستم دارد و حرف های دلش شنیده نمی شود! دارد از این شهر می بُرَد و می رود که لااقل روز هایش راحت تر و سریع تر بگذرند. زندگی دارد مدام تکرار می شود. من ته همان پرگارم که قفل شده است به کاغذ و زندگی آن طرف پرگار است که می چرخد و خط سیاهی به جا می گذارد. این روز ها زندگی دور سرم می چ یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .....
ما را در سایت یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bpary-afsay6 بازدید : 48 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 20:55

مثل همان روزی که به خودت آمدی و تمام آهنگ های غمگین و عکس هایی که اندوه ازشان می چکید را از گوشی ات پاک کردی، حالا وقتش شده که باز هم به خودت بیایی و روی افکار غمگین ذهنت خطی بکشی. این روز ها همه دنباله رو هستند، دنباله روی حال آدم های اینستاگرام و تلگرام! یکی ناراحت می شود، اندوه عمومی می شود. دیگری که شاد می شود، شادی مد می شود و کپشن ها رنگ و بوی خوشبختی می گیرند. این دنباله رو بودن اصلا قشنگ نیست! اینکه پشت آن ها راه بروی، پاهایت را دقیقا جای پای آن ها بگذاری، خواستنی نیست. دوست داشتنی تر این است که راه خودت را بروی! آن جور که خودت دوست داری قدم بگذاری. گاهی لی لی کنی بروی، گاهی یک جاهایی از زندگی ات را بدوی، یک جا که خسته شدی بنشینی و پاهایت را دراز کنی و استراحت کنی و به دور دست های زندگی ات خیره شوی. اما مصمم باشی که بروی. مسیر خودت را میان این مسیر های تکراری و آزمون پس داده پیدا کنی و بروی. این قدر شبیه آدم های معمولی نباش. پیدا کن چه چیزی خوشحالت می کند، خود ِ خودت را. نه که با کلاست کند و ژست هنری بدهد به تو! اگر رفتن خوبت می کند برو، اگر ماندن خوشحال ترت می کند بمان و دیگر یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .....
ما را در سایت یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bpary-afsay6 بازدید : 34 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 20:55

- میدونی؟ میگن خدا اون بنده ای که بیشتر دوستش داره رو بیشتر اذیت میکنه


-باور کردی تو؟ اینو میگن تا اون کسایی که همش تو مشکلاتن و هیچی از این زندگی لعنتی ندارن، دلشون خوش باشه که لااقل محبت و توجه ی خدا رو دارن. اما حقیقتش اینه که خدا هم دوستشون نداره، که اگر داشت حواسش بیشتر بهشون بود!

یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .....
ما را در سایت یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bpary-afsay6 بازدید : 49 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 20:55

می خواستم با غیظ و اعتراض بگویم: "اه! چقدر این دنیا لعنتی است"، زبانم بند آمد و سکوت کردم؛ چون دیدم یکی از آدم های نفرت برانگیز که این دنیای لعنتی را لعنتی تر می کند، خودم هستم!

یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .....
ما را در سایت یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bpary-afsay6 بازدید : 54 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 20:55

بی کسی بد نیست، این که بی کس باشی و از آن به هر کسی برسی، بد است، وحشتناک است. انتخاب کردن هر آدم ِ دم ِ دستی، برای پر کردن اوقات تنهایی ات خیانت است. خیانت به خودت، دلت و آن آدم از همه جا بی خبری که تو انتخابش کردی...

یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .....
ما را در سایت یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .. دنبال می کنید

برچسب : خیانت,خیانت به انگلیسی,خیانت زن به شوهر, نویسنده : bpary-afsay6 بازدید : 50 تاريخ : جمعه 10 دی 1395 ساعت: 9:17

کاش همه ی آدم ها یکی یک دانه از آن ابرک ها که در برنامه های کودک، درونش حرف کاراکتر ها نوشته می شد، داشتند. این گونه می شد فهمید در سر هر کسی چه می گذرد. می شد فهمید چه کسی دوستت دارد، چه کسی از درون از تو و حرف هایت متنفر است. یا اصلا هر کسی به چه چیزی فکر می کند و با چه چیزی حال آن روزش کوک می شود! چرا این قدر به حاشیه می روم؟ کاش میان تمام این آدم ها، تو، فقط تو یک دانه از این ابرک ها بالای سرت داشتی. این گونه خوب می فهمیدم آن روز که معصومانه آن گوشه نشسته بودی و چشم هایم دوخته شد به تو، چه گفتی با خودت.یا آن روزی که دزدکی نگاهم می کردی و گمانت بر این بود که ندیدمت، می دیدم بالای ابرک روی سرت چه نوشته می شد، شاید حتی پر رنگ نوشته می شد "خواستن تو" ... یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .....
ما را در سایت یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .. دنبال می کنید

برچسب : ابرکوه,ابرکرومبی,ابرک, نویسنده : bpary-afsay6 بازدید : 54 تاريخ : جمعه 10 دی 1395 ساعت: 9:17

وقتی پر از افکار یخ زده ای، کمتر دست و دلت به نوشتن می رود. وقتی نوک زبانت پر از حرف های ناگفته است، کمتر دهانت گشوده می شود به صحبت. وقتی حوصله ات سر می رود، کمتر دل می دهی به دیدن تلویزیون و برنامه های بنجلش. در این دنیای وارونه که وقتی پر از خواستن چیزی هستی، مماس خواستنت، نفست می برد و خسته می شوی، دیگر چه احتیاج به این همه چنگ انداختن به دامان چرکین زندگی؟!

یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .....
ما را در سایت یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .. دنبال می کنید

برچسب : دنیای وارونه,دنیای وارونه اینو خوب میدونه,دنیای وارونه من, نویسنده : bpary-afsay6 بازدید : 45 تاريخ : جمعه 10 دی 1395 ساعت: 9:17


چشمانت که نباشد

چشم میدوزم به زمین

و درز میگیرم نگاهی را

که مقصدش تو نیستی !!

نگران نباش ..

من وصله ی نیشخند تمام مردم را

به خودم دوخته ام .

یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .....
ما را در سایت یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .. دنبال می کنید

برچسب : وصلة,وصلة كهرباء,وصله پینه, نویسنده : bpary-afsay6 بازدید : 42 تاريخ : جمعه 10 دی 1395 ساعت: 9:17

مهران مدیری در دورهمی گفت: آدم هایی که همیشه صف اول هستند، لبخند می زنند و اصرار دارند که دیده شوند، فروتن نیستند، فقط نمایش تواضع و فروتنی می دهند. فروتنان اصلی، با این که هستند همیشه تلاش می کنند که دیده نشوند! ٭ تمام سال  های تحصیلم در دانشگاه، می خواستم به دوست ها و اساتیدم این را بفهمانم، آخر هم نتوانستم! این جا هم خیلی خواستم به دوستان بلاگرم بگویم اما ... بماند (: ٭ نقل به مضمون یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .....
ما را در سایت یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .. دنبال می کنید

برچسب : متواضع,متواضع بالانجليزي,متواضع بالفرنسية, نویسنده : bpary-afsay6 بازدید : 50 تاريخ : جمعه 10 دی 1395 ساعت: 9:17

ترحم حس گندی است. فرقی نمی کند کسی که ترحم می کند تو باشی یا که ترحم شونده باشی، به هر حال حس لعنتی و مزخرفی است. این که کسی را به خاطر خودش دوست نداشته باشی و علت ِ توجه و دوست داشتن ِ ظاهری ات، عیب و ایرادی در او یا گوشه و کنار زندگی اش باشد، هم خودت را آزار می دهد، هم استخوان های غرور او را له می کند. ترحم آن قدر لعنتی است که ممکن است وقتی درون خلوت خودتت نشسته ای، حتی از یادآوری کسی که به او ترحم می کنی، شرمنده شوی و مدام بین افکارت این پهلو و آن پهلو شوی تا فراموشش کنی. و این جا دقیقا همان جایی است که غرور ترحم شونده می شکند. همان جایی که توجه کاذب داریم، در حالی که در واقعی ترین حالت و مکان، یعنی در "ذهنمان" پس ـشان می زنیم. یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .....
ما را در سایت یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .. دنبال می کنید

برچسب : پس زده شدن,پس زده پیوندش را,عشق پس زده, نویسنده : bpary-afsay6 بازدید : 45 تاريخ : جمعه 10 دی 1395 ساعت: 9:17

حس می کنم داری تمام می شوی. داری نفس های آخرت را می کشی و لحظه ی پایان دنیای قشنگمان، نزدیک است. حس می کنم رسیدیم به انتهای جاده ی طولانی و زیبایی که با هم پیمودیم و حالا تو باید همان جا بمانی و من برگردم. انگار ابتدای جاده ای که پیمودیم، یک نفر منتظرم است که تو نیستی. لعنتی ترین مرد دنیا! آن یک نفر تو نیستی. شاید غیر منصفانه باشد اما... باید بمانی. باید بچسبی به رویا هایی که محقق نمی شوند، باید آرزویی باشی که خط می خورد، باید منگنه ات کنم به گذشته و قدم بردارم سمت آینده ای که می گویند زیباست. مرد دوست داشتنی ِ من، تو بمان ته جاده ی خواستنم، این بار یک زن می رود. این بار من می روم! ٭ عنوان: زینب اکبری یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .....
ما را در سایت یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bpary-afsay6 بازدید : 40 تاريخ : جمعه 10 دی 1395 ساعت: 9:17

مادرم گفت: "وقتی دو نفر قسمت هم باشند، زمین برود به آسمان، آسمان بیفتد به زمین، باز این دو نفر به هم می رسند". حالا این حرف ها مدام در گوشم زنگ می خورد. زنگ می خورد در گوشم و یاد آن خواستگاری می افتم که ردش کردم و می خواست برود به خواستگاری دختری که بر عکس ِ من، زیادی مایل به وصلت با آن خانواده بود، اما نرفت و ترجیح داد شرایطی که "من" خواستم را بسازد. حرف های مادر زنگ می خورد در گوشم و یاد خواستگار ِ خوب بعدش می افتم که به فاصله ی یک هفته از او آمد و همه چیز داشت روال خودش را طی می کرد، تا اینکه مشکلی رسید میان قول و قرار ها و نشد. حرف ها مدام زنگ می خورد در گوشم و خواستگار رد شده ی چند ماه پیش که فکر می کردم خوشبختم خواهد کرد و این بخت برگشته را با او مقایسه می کردم را دیدم و فهمیدم آن قدر ها هم که به نظر می رسید وصله ی قلب و هم پای خوشبختی ِ من نبود! در گوشم زنگ می خورد و حرف های زندایی و شقایق می دوند در ذهنم.. زنگ می خورد در گوشم و من می ترسم. از اینکه قسمتم بشود و به قول زن های فامیل دهانم بسته شود، می ترسم ... و این روز ها چقدر زیادی دهانم بسته می شود با خوبی های او ... ٭ عنوان: یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .....
ما را در سایت یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .. دنبال می کنید

برچسب : دوستان عیب کنندم که چرا,دوستان عیب کنندم که چرا دل به,دوستان عیب کنندم, نویسنده : bpary-afsay6 بازدید : 59 تاريخ : جمعه 10 دی 1395 ساعت: 9:16

هزار بار مدحش کن. ستایشش کن. دوستش بدار. از خوبی ها و زیبایی هایش بگو. همه و همه در یک آن دود می شود و می رود به هوا، وقتی آن حرفی را که نباید از دهان تو و با صدای تو بشنود را می شنود. حالا تو بیا عذرخواهی هم کن، غلط کردم و شکر خوردم هم ببند به دم حرف هایت، آب ریخته، دیگر ریخته شده ! دلی که شکست، دیگر شکست...

یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .....
ما را در سایت یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .. دنبال می کنید

برچسب : آب ریخته شده,ضرب المثل آب ریخته شده,تعبیر خواب اب ریخته شده, نویسنده : bpary-afsay6 بازدید : 37 تاريخ : جمعه 10 دی 1395 ساعت: 9:16

خنده های نخ نمای ِ صورت را هدیه می کنم، به آدم های ِ این اطراف. می بینند  و میکنند چه چه حسادت است، که در رُخِشان پیداست که گفت رنگ ِ رخسار، خبر می دهد از سرّ درون؟ روز هاست میخندم و لیک پی نبرد کسی به این زخم ِ عمیق جسم میخندد و روح، میکشد آه از درون .. عمر می دود و من پی ِ آن میرسم باز به آن زخم ِ عمیق آن چه من یاد گرفته بودم، شده یک درس، از آن عهد ِ عتیق ... یاد داده بودند، به من یک چیز را ... گر بخندی به این دنیا تو، دنیا نیز به تو می خندد پس من میخندم، به اجبار ِ شیرین ِ تمام ِ درد ها تو نیز بخند از ته ِ دل آنقَدَر سیر بخند تا دنیا خودش، شرم کند از آزار ... یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .....
ما را در سایت یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bpary-afsay6 بازدید : 46 تاريخ : جمعه 10 دی 1395 ساعت: 9:16